محل تبلیغات شما

سعید کاویانپور



خوانش لکانی کنام با تشکر از سعیده امین‌زاده برای تدارک این گفتگو پرسش اول: بیایید از آخر شروع کنیم: کنام ظاهرا قصه همسایه‌­هایی است که در یک مجموعه آپارتمان قدیمی زندگی می­‌کنند، گذشته تاثیرگذار و روابط پیچیده‌­ای دارند. گره‌گشایی آخر رمان، برملاشدن راز قدیمی آن خانه و آدمهاش یک پایان بسته رقم می­زند. با توجه به عدم قطعیتی که در مابقی داستان نمود دارد این پایان بندی با شروع و میانه رمان در تضاد نیست؟ حکایت پاسخ همین سوال است؛ نمی­توانم با قطعیت جواب بدهم
تاریخ پر نمونه افرادی است که از عشق به انسان دم می‌زنند و با همین دست‌آویز آدم­کشی را توجیه می‌کنند.­1 خون‌خورده، رمانی است که از تاریخ دل پُری دارد. در پیشانی ‌نوشت کتاب تکه‌ای از مزامیر داوود نقش بسته (خداوند شبان من است). از ابتدا توجه خواننده را به کتاب مقدس و عهد عتیق جلب می‌کند. فرم روایی رمان هم یادآور داستان آفرینش است؛ آدم‌هاش یک روزه خلق می‌شوند، صفر آفرینش در زمینه‌ی خالی و بدون شکل آسفالتی خون‌خورده پدید می‌آید.
داستان‌گو شاعر زندگی است؛ هنرمندی که روزمرگی­‌ها، زندگی درونی و بیرونی، رویا و واقعیت را به شعری بدل می­‌کند که قافیه­‌ی آن را نه کلمات که حوادث می­‌سازند.1 رمان ایران­شهر چنین سبک و سیاقی دارد؛ استعاره­‌ای از زندگی واقعی است، رویای تعریف کردنیِ تاثیرگذاری که جانشین وقایع تاریخی شده و حقیقت آن را برملا می‌­کند. واقعیت در حکم تخته پرش داستان­‌گوست، به تاریخ وفادار مانده ولی دربندش نیست. به اذعان خودش در این رمان از مستندات تاریخی فراوان و خاطرات مکتوب و
چه­‌ها که از سر گذرانیدم و چه داغ‌­ها که به دل داشتم و چگونه آزمودم این تاریخ بی­‌نجابت را بر این جغرافیای نجیب و باید می­‌گفتم زیرا کم­ترین نشانه­‌ای باید به ­جا می­گذاشتم از خباثت روزگاری که گذراندم میان آدمیانی دون­مایه که به آزمون آوردم در این نوشته به اختصار "عبور از خود" یک از هزار گفته­‌های نویسنده­‌ای دل ­آزرده است، وجیزه­‌ای که به اذعان خودش با کوششی سنجیده نوشته تا تاثیراتش بر خود و تأثرات عاطفی ناشی از آن را بروز ندهد.
گاهی نوشتن یک داستان شکل دادن به کابوس فردی است، تلاشی است برای به یاد آوردن و حتی تثبیت خوابی که یادمان رفته است و گاهی با همین کارها ممکن است بتوانیم کابوس‌های جمعیمان را نیز نشان بدهیم تا باطل السحر آن ته مانده‌ی بدویت‌مان بشود.­1 ما و جهان اساطیری از همان باطل السحرهاست، تلاشی برای تجزیه و تحلیل کابوس‌های جمعیمان. نشان می‌دهد چرا به بدویت دچاریم. این کتاب متن گفتگوی هوشنگ گلشیری است با مهرداد بهار، بنیان‌گذار اسطوره شناسی در ایران.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر دیـــــــوار دلــــتنگیهای مــــــن